reflector ●●○○○

تلفظ آنلاین

IELTS

reflector /rɪˈflektə $ -ər/ noun [countable]

اینه، بازتابنده، جسم منعکس کننده، جسم صیقلی، آلت انعکاس، مهندسی: بازتاب، مهندسی: الکترد بازتابنده، شیمی: بازتاباننده، علوم هوایی: بازتابنده، نظامی: برگشت دهنده
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: بازتاباننده، شیمی: آینه، منعکس کننده، بازتاب، مهندسی: بازتابنده، هواپیمایی: منعکس کننده، برگشت دهنده، نظامی: بازتابنده، الکترد بازتابنده، مهندسی: بازتابنده، جسم منعکس کننده، جسم صیقلی، آلت انعکاس

[TahlilGaran] Persian Dictionary

reflector /rɪˈflektə $ -ər/ noun [countable]
[Word Family: noun: reflection, reflector; verb: reflect; adjective: reflective]

1. a small piece of plastic that is fastened to a bicycle or to a piece of clothing, so that it can be seen more easily at night. All bicycles sold in the UK must be fitted with reflectors.

2. a surface that reflects light

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.