manipulator
ma‧nip‧u‧la‧tor /məˈnɪpjəleɪtə, məˈnɪpjʊleɪtə $ -ər/ noun [countable]
فریبکار، متقلب، مهندسی: دست ماشینی
▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼
Advanced Persian Dictionaryصنایع: بازوی مکانیکی
ماشینی است که شباهت کاری آن مانند بازوی انسان است و در جابجا کردن جسم و یا قطعه ای در فضا از یک نقطه به نقطه ای دیگر به کار گرفته می شو
کامپیوتر: ابزار کنترل کننده
کامپیوتر: نیروی کار با دست
[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲
English Dictionaryma‧nip‧u‧la‧tor /məˈnɪpjəleɪtə, məˈnɪpjʊleɪtə $ -ər/
noun [countable] [
Word Family: noun:
manipulation,
manipulator;
verb:
manipulate;
adjective:
manipulative]
someone who is skilful at getting what they want by cleverly controlling or deceiving other people
[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲