conditioning ●●●●●

تلفظ آنلاین

ESL CEFR | A1

conditioning /kənˈdɪʃənɪŋ/ noun [uncountable]

شرطی کردن
شرطی کردن، شایسته سازی، کامپیوتر: شایسته سازی، اصلاح مشخصه های اطلاعات در یک خط انتقال صدا از طریق تصحیح خصوصیات فاز دامنه، تقویت کننده های خط، روانشناسی: شرطی سازی، ورزش: آمادگی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: اصلاح مشخصه های اطلاعات در یک خط انتقال صدا از طریق تصحیح خصوصیات فاز دامنه تقویت کننده های خط، شایسته سازی، کامپیوتر: آمادگی، تربیت بدنی: شرطی شدن، شرطی کردن، شرطی سازی، روانشناسی: شایسته سازی

[TahlilGaran] Persian Dictionary

conditioning /kənˈdɪʃənɪŋ/ noun [uncountable]
[Word Family: noun: condition, precondition, conditioner, conditioning; verb: condition; adverb: conditionallyunconditionally; adjective: conditionalunconditional]
the process by which people or animals are trained to behave in a particular way when particular things happen:
Social conditioning makes crying more difficult for men.
air conditioning

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.