دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی comminate )

comminate

comminate verb trans. & intrans. ['kɒmɪneɪt]

لعنت کردن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» comminate
» commination
» comminatory
» commingle
» commingling

English Dictionary

comminate verb trans. & intrans. ['kɒmɪneɪt] E17.
[from Latin comminat-: see COMMINATION, -ATE³.]
Anathematize.

■ comminator noun L17.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲