دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی weanling )

weanling

تلفظ آنلاین

weanling noun & adjective. ['wi:nlɪŋ]

کودک تازه از شیر گرفته، ورزش: کره اسب کمتر از یک سال

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» weanling
» weanting
» weapon
» weapon alpha
» weapon carrier

English Dictionary

weanling noun & adjective. ['wi:nlɪŋ] M16.
[from WEAN verb + -LING¹.]
A. noun. A newly weaned infant or young animal. M16.
b. adjective. That is a weanling; newly weaned. M17.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲