دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی unsullied )

unsullied

تلفظ آنلاین

un‧sul‧lied /ʌnˈsʌlid/ adjective

بی آلایش، مبرا

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» unsullied
» unsung
» unsung hero
» unsure
» unsure of yourself

Synonyms & Related Words

unsullied
[adjective]
Synonyms: chaste, clean, decent, immaculate, modest, pure, spotless, stainless, unblemished, undefiled, cleanly, taintless, unsoiled

Antonyms: sullied, soiled

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

un‧sul‧lied /ʌnˈsʌlid/ adjective literary
not spoiled by anything

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲