دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی unmannerly )

unmannerly

تلفظ آنلاین

unmannerly adjective. [ʌn'manǝli]
unmannerly adverb. [ʌn'manǝli]

بی تربیت، وحشی، خشن، بی ظرافت، گستاخ

(unmannered) فاقد رفتار شایسته، خشن، بی ادب، بدون اداب

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» unmannerly
» unmarked
» unmarked grave
» unmarried
» unmask

Synonyms & Related Words

unmannerly
[adjective]
Synonyms: rude, discourteous, disgracious, disrespectful, ill-bred, ill-mannered, impolite, uncivil, ungracious, unmannered

Antonyms: mannerly

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

unmannerly adjective

not having or showing good manners; not polite

[TahlilGaran] English Dictionary ▲