دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی undirected )

undirected

تلفظ آنلاین

undirected adjective. [ʌndɪ'rɛktɪd, -dʌɪ-]

هدایت نشده، رهبری نشده، راهنمایی نشده

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» undirected
» undiscerning
» undiscerning minor
» undischarged
» undischarged bankrupt

English Dictionary

undirected adjective. [ʌndɪ'rɛktɪd, -dʌɪ-] L16.
[from UN-¹ + directed pa. pple of DIRECT verb.]
Not directed, aimed, or guided.
■ A. N. Wilson He had..an undirected, if intense, desire to write.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲