دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی togethering )

togethering

to‧geth‧er‧ing /təˈɡeðərɪŋ/ noun [uncountable]

together :

باهم، بایکدیگر

متفقا، با همدیگر، به ضمیمه، به اضافه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» togethering
» togetherness
» toggery
» toggle
» toggle flip flop

English Dictionary

to‧geth‧er‧ing /təˈɡeðərɪŋ/ noun [uncountable]
the practice of taking a holiday with many people from your family, such as grandparents, aunts, etc, or with many of your friends

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲