stilling

stilling noun. ['stɪlɪŋ]

still :
هنوز، بازهم
ساکن، بی جوش، بی کف، آرام، بی حرکت، راکد، همیشه، باز هم، هنوزهم، معذلک، آرام کردن، ساکت کردن، خاموش شدن، دستگاه تقطیر، عرق گرفتن از، سکوت، خاموشی، مهندسی: راکد، شیمی: دستگاه تقطیر
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
stilling noun. ['stɪlɪŋ] E17.
[Perh. from Dutch stelling, from stellen to place. Cf. STILLAGE noun1, next.]
A stand for barrels.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.