shrinking

تلفظ آنلاین

/'ʃrıŋkıŋ/

shrink :
کوچک شدن
منقبض شدن، انقباض، کاهش یافتن، چروک شدن، جمع شدن، کوچک شدن، عقب کشیدن، آب رفتن (پارچه)، شانه خالی کردن، مهندسی: چروک شدگی، بازرگانی: آب رفتن، معماری: جمع شده ملات یا بتن به هنگام گرفتن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
shrinking
[adjective]
Synonyms: undemonstrative, aseptic, restrained, retiring, unaffable, unexpansive, withdrawn

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.