دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی shoed )

shoed

shoed adjective. [ʃu:d]

(یک جفت) کفش

پایه، نعل اسب، کفش پوشیدن، دارای کفش کردن، نعل زدن به، لاستیک چرخ، مهندسی: کفشک، مهندسی: کفشک، ورزش: نعل اسب، نظامی: پاشنه، پاشنه کیل ناو، علوم دریایی: زیر پایه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» shoed
» shoehorn
» shoeing
» shoelace
» shoemaker

English Dictionary

shoed adjective. [ʃu:d] E17.
[from SHOE noun, verb: see -ED², -ED¹.]
Provided or protected with a shoe or shoes; shod.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲