shackling

تلفظ آنلاین

shackling adjective. ['ʃaklɪŋ]

shackle :
شکل، دستبند، قید، مانع، پابند زدن، مهندسی: قلاب بوکسل، نظامی: وسیله اتصال قپانی، علوم دریایی: وسیله اتصال قپانی
shackle 1 :
بخو زدن، علوم دریایی: با بخو به هم پیوستن
shackle 2 :
حلقه اتصال، علوم دریایی: بخو
shackle 3 :
طول (واحد طول زنجیر 27 = متر)، علوم دریایی: طول
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
shackling adjective. ['ʃaklɪŋ] L18.
[from SHACKLE verb2 + -ING2. In sense 2 perh. infl. by ramshackle.]
1. Loafing, dissipated, idle. dial. L18.

2. Rickety, ramshackle. US. L18.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.