serf

تلفظ آنلاین

serf /sɜːf $ sɜːrf/ noun [countable]

سرف، خانه زاد، رعیت، دهقان، برده، زارع بی زمین وفقیر، حقوقی: در سیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد آزادی واقعی محسوب می شدند، بازرگانی: سرف
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
serf /sɜːf $ sɜːrf/ noun [countable]
[Date: 1400-1500; Language: French; Origin: Latin servus; serve1]
someone in the past who lived and worked on land that they did not own and who had to obey the owner of the land ⇒ peasant
slave1(1)

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.