دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی scabbed )

scabbed

scabbed adjective. [skabd] Now rare.

گر، کرگین، جرب دار

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» scabbed
» scabbiness
» scabbing
» scabble
» scabby

English Dictionary

scabbed adjective. [skabd] Now rare. ME.
[from SCAB noun + -ED².]
1. Affected with a disease called scab. ME.

2. Mean, paltry, contemptible. Cf. SCALD adjective¹ 2. derog. obsolete exc. Scot. ME.

3. Founding. Blistered with scabs. L19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲