returned

تلفظ آنلاین

returned adjective. [rɪ'tǝ:nd]

return :
برگشتن
عودت دادن، پس فرستادن، عملکرد، اعاده بازگشت، عودت، گزارش دادن، گزارش رسمی، بازده، درآمد، بازگشت، برگشت، برگرداندن، مراجعت کردن، رجعت، اعاده، مهندسی: کارکرد، کامپیوتر: کلید Return، حقوقی: گزارش نهایی هیات تحقیق، گزارش رسمی مامور شهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامه ای که دادگاه به ایشان نوشته و کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال می کند، بازرگانی: بازگشت، عودت دادن، عایدی، نظامی: مراجعت کردن، عکس العمل
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
returned adjective. [rɪ'tǝ:nd] LME.
[from RETURN verb + -ED1.]
1. Bent or turned back; Architecture made with a return. LME.

2. That has returned or come back. L16.
b. Of a member of the armed services: discharged after (active) service, esp. abroad. Canad., Austral., & NZ. E20.

3. To be returned. rare. E18.

4. That has been returned; sent or brought back. M18.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.