rattening

rattening noun. ['rat(ǝ)nɪŋ]

حقوقی: محروم کردن کارگر فنی از ابزار کارش به منظور مجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
rattening noun. ['rat(ǝ)nɪŋ] M19.
[Origin unkn.]
Hist. The practice of taking away tools, destroying machinery etc., esp. to enforce compliance with trade-union rules.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.