puddled

puddled adjective. ['pʌd(ǝ)ld]

puddle :
گودال آب
گودال، چاله فاضل آب، دست انداز، مخلوط کردن، گل گرفتن، گل آلود کردن، مهندسی: به هم زدن، عمران: ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه، از بین بردن ساختمان دانه ای در خاکهای سنگین، ملات کردن، معماری: به هم آمیختن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
puddled adjective. ['pʌd(ǝ)ld] M16.
[from PUDDLE noun, verb: see -ED2, -ED1.]
1. Made muddy by being stirred, as water in a puddle; dirty, foul. Formerly also, muddled, confused. M16.

2. Reduced to puddle (PUDDLE noun 4); covered or lined with puddle so as to be watertight. L18.

3. Turned into or covered with puddles of water. M19.

4. Metallurgy. Of iron: purified from carbon etc. by puddling. M19.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.