دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی proration )

proration

proration noun. [prǝʊ'reɪʃ(ǝ)n]

بخش به تناسب، سرشکنی، تقسیم به نسبت، توزیع برحسب مدت یانسبت

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» proration
» prorogate
» prorogation
» prorogation of parliament
» prorogue

English Dictionary

proration noun. [prǝʊ'reɪʃ(ǝ)n] E20.
[from PRO-RATE + -ATION.]
The action or an instance of pro-rating; spec. allocation of the permitted production of oil or gas between competing operators, fields, etc.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲