pieces

IDIOM

/'pi:səz/

piece :
جزء؛ قطعه هنری، ادبی یا موسیقی
دانه، مهره، پارچه، فقره، عدد، سکه، نمونه، نمایشنامه، قسمت، بخش، یک تکه کردن، وصله کردن، ترکیب کردن، جور شدن، قدری، کمی، اسلحه گرم، پاره، قبضه توپ یا تفنگ، قبضه، مهندسی: جزء، معماری: قسمت، حقوقی: طغری، ورزش: مهره شطرنج، نظامی: سلاح
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
pieces
See: TICKLE PINK.

[TahlilGaran] English Idioms Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.