دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی operationally )

operationally

تلفظ آنلاین

/'ɔpə'reıʃənəlı/

عملیاتی

حاضر به کار، فعال، قابل به کار انداختن، قابل استفاده، موثر، دایر، مهندسی: عملی، روانشناسی: عملیاتی، نظامی: مربوط به عملیات

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

See more results:

English Dictionary

See main entry: operational

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲