operating system

تلفظ آنلاین

ˈoperating ˌsystem noun [countable]

(os) سیستم عامل، کامپیوتر: سیستم عامل
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: سیستم عامل، کامپیوتر) os (: سیستم عاملکامپیوتر: operating system (os)، سیستم عامل، سیستم عامل دارای وظایف زیر است :، · مدیریت پردازنده، · مدیریت حافظه، · مدیریت دستگاهها (ورودی و خروجی)، · مدیریت حافظه جانبی، · اینترفیس برنامه های کاربردی، · رابط کاربر، سیستم عامل دوکار انجام می‌دهد یکی منابع سخت‌افزار و نرم‌افزار سیستم کامپیوتر را مدیریت و کنترل می‌کند که این منابع شامل پردازشگر، حافظه، فضای دیسک و غیره می‌باشد دوم یک راه ثابت و استواری را برای کاربران فراهم می‌کند تا آنها بتوانند بدون اینکه مجبور باشند تمام جزییات سخت‌افزار را بدانند، با سخت‌افزار کار کنند. یعنی در کل می‌توان گفت ارتباط بین استفاده کننده و کامپیوتر و ارتباط بین اجزای مختلف کامپیوتر را برقرار می‌کند

[TahlilGaran] Persian Dictionary

ˈoperating ˌsystem noun [countable]
a system in a computer that helps all the programs in it to work together

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.