دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی membered )

membered

membered adjective. ['mɛmbǝd]

دارای ... اندام یا عضو

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» membered
» memberless
» members bill
» membership
» membership character

English Dictionary

membered adjective. ['mɛmbǝd] ME.
[from MEMBER noun + -ED².]
1. Having members, esp. a specified kind or number; divided into members. ME.

2. Heraldry. Of a bird: having legs of a different tincture from the body. L16.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲