دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی levee )

levee ●○○○○

تلفظ آنلاین

GRE

lev‧ee /ˈlevi/ noun [countable]

کناره رودخانه، مجلس پذیرایی، سلام عام، بارعام دادن، خاکریز، بند، لنگرگاه، عمران: خاکریز، معماری: لوار، زیست شناسی: خاکریز، نظامی: دیواره ساحلی رودخانه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» levee
» levee en masse
» level
» level at
» level best

Synonyms & Related Words

levee
[noun]
Synonyms: wharf, berth, dock, jetty, pier, quay, slip, red-light district, stew(s), tenderloin

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

lev‧ee /ˈlevi/ noun [countable]
[Date: 1600-1700; Language: French; Origin: levée, from lever 'to raise']
a special wall built to stop a river flooding

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲