inshore

تلفظ آنلاین

inshore /ˌɪnˈʃɔː◂ $ -ˈʃɔːr◂/ adverb

ساحلی، نزدیک دریا کنار، نزدیک کرانه، نزدیک ساحل، به طرف ساحل، جلو ساحل، نظامی: به طرف ساحل، علوم دریایی: به طرف ساحل
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
inshore /ˌɪnˈʃɔː◂ $ -ˈʃɔːr◂/ adverb
near, towards, or to the shore Antonym : offshore:
The fishing boats usually stay close inshore.
—inshore adjective:
inshore waters

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.