دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی individuated )

individuated

individuated ppl adjective. [ɪndɪ'vɪdjʊeɪtɪd]

تک قرار دادن، فرد کردن، انفرادی کردن، مجزا کردن، جدا کردن، تمیز دادن، شخصیت دادن، مشخص کردن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» individuated
» individuation
» individuum
» indivisibility
» indivisible

English Dictionary

individuated ppl adjective. [ɪndɪ'vɪdjʊeɪtɪd] M17.
[from INDIVIDUATE verb + -ED¹.]
1. Undivided, indivisible, inseparable. M-L17.

2. Made individual; individualized. L17.
b. Psychology. Of a person: that has been through the process of individuation. M20.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲