inboard

تلفظ آنلاین

inboard /ˈɪnbɔːd $ -bɔːrd/ adjective

به طرف داخل، به سمت داخل، به طرف مرکز کشتی، داخل کشتی، نظامی: به طرف خط سراسری ناو، علوم دریایی: به طرف خط سراسری ناو
inboard 1 :
سمت به درون، علوم دریایی: سمت به داخل
inboard 2 :
درون کشتی، علوم دریایی: داخل کشتی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
inboard /ˈɪnbɔːd $ -bɔːrd/ adjective
inside a boat
inboard motor/engineoutboard motor

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.