دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی imprecatory )

imprecatory

imprecatory adjective. ['ɪmprɪkeɪt(ǝ)ri, ɪm'prɛkǝt(ǝ)ri]

نفرین آمیز، لعنت آمیز

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» imprecatory
» imprecise
» imprecisely
» imprecision
» impregnability

English Dictionary

imprecatory adjective. ['ɪmprɪkeɪt(ǝ)ri, ɪm'prɛkǝt(ǝ)ri] L16.
[medieval Latin imprecatorius, formed as IMPRECATE verb: see -ORY².]
Expressing or involving imprecation; maledictory.

■ imprecatorily adverb L19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲