impone

تلفظ آنلاین

تسجیل کردن، گذاردن، تکلیف کردن، شرط بندی کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
impone verb trans.E16.
[Latin imponere, formed as IM-1 + ponere to place.]
1. Place upon something; impose. E16-E18.

2. Stake, wager. rare (Shakes.). Only in E17.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.