graced

تلفظ آنلاین

graced ppl adjective. [greɪst]

grace :
ظرافت
زیبایی، خوبی، خوش اندامی، فریبندگی، جذابیت، افسونگری، مهلت، تایید، مرحمت، دعای فیض و برکت (قبل یا بعد از غذا)، خوش نیتی، بخشایندگی، بخشش، بخت، اقبال، قرعه، مورد لطف قراردادن، آراستن، زینت بخشیدن، فیض الهی بخشیدن، تشویق کردن، لذت بخشیدن، مشعوف ساختن، حقوقی: لطف، تایید کردن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
graced ppl adjective. [greɪst] L16.
[from GRACE noun or verb: see -ED1, -ED2.]
Endowed with grace; favoured; having a grace or graces; embellished.
Shakespeare Richard II After a well-grac'd actor leaves the stage.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.