دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی freshness )

freshness

تلفظ آنلاین

/'freʃnəs/

طراوت، تازگی، شیرینی، بی نمکی، خنکی، بی تجربگی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» freshness
» freshwater
» freshwater fish
» freshwater king
» freshwater system

Synonyms & Related Words

freshness
[noun]
Synonyms:
- novelty, inventiveness, newness, originality
- cleanness, brightness, clearness, glow, shine, sparkle, vigour, wholesomeness

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

See main entry: fresh

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲