falloff

تلفظ آنلاین

/'fɔ'lɔf/

افتادن، کنده شدن
منحرف شدن، نظامی: انحراف از مسیر
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: خرابی مولفه های الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد، کامپیوتر: ریزه پرتوزا، زیست شناسی: ریزش اتمی، گرد و غبار اتمی، ریزش، نظامی: خرابی مولفه های الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد، کامپیوتر: ریزه پرتوزا، زیست شناسی: ریزش اتمی، گرد و غبار اتمی، ریزش [علوم نظامی]

[TahlilGaran] Persian Dictionary

falloff
[noun]
Synonyms: decline, dip, downslide, downswing, downtrend, downturn, drop, sag, slip, slump

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

fall·off (fôlôf, -ŏf)
n.
A reduction or decrease:
a falloff in car sales.

[TahlilGaran] American Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.