encounterer

encounter :
غیر منتظره ملاقات کردن، برخورد کردن؛ مواجهه، برخورد
رویارویی، رویارو شدن، برخورد، روبرو شدن، مواجه شدن، مصادف شدن، دست به گریبان شدن، تصادف، حقوقی: زد و خورد، نظامی: روبرو شدن با دشمن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
encounterer noun.E16.
[from ENCOUNTER verb + -ER1.]
1. An adversary; a contrary, an opposite. E16-M17.

2. A forward person; a flirt. rare (Shakes.). Only in E17.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.