دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی encephalization )

encephalization

encephalization noun. [ɛn,sɛf(ǝ)lʌɪ'zeɪʃ(ǝ)n] Also encephalisation.

روانشناسی: مغزی شدن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» encephalization
» encephalization quotient
» encephalocele
» encephalogram
» encephalograph

English Dictionary

encephalization noun. [ɛn,sɛf(ǝ)lʌɪ'zeɪʃ(ǝ)n] Also encephalisation. M20.
[from ENCEPHALO- + -IZATION.]
An evolutionary increase in the complexity or relative size of the brain; a shift of function from non-cortical parts of the brain to the cortex.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲