دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی electress )

electress

electress noun. [ɪ'lɛktrɪs] Also electoress; Electress.

خانم انتخاب کننده، خانمی که عضوهیئت انتخاب کنندگان است

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» electress
» electric
» electric amalgam
» electric apparatus
» electric arc

English Dictionary

electress noun. [ɪ'lɛktrɪs] Also electoress; Electress. E17.
[from ELECTOR + -ESS¹.]
Hist. The wife of a German elector.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲