دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی drilling )

drilling

drilling noun. ['drɪlɪŋ]

مته کاری، تمرین نظامی کردن، تمرین نظامی، حفر، مته زنی، مهندسی: حفاری، عمران: حفاری، معماری: چاه زنی، نظامی: حفر کردن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» drilling
» drilling attachment
» drilling bit
» drilling capacity
» drilling electrode

Advanced Persian Dictionary

مهندسی: براده فلزات

[TahlilGaran] Persian Dictionary ▲

Synonyms & Related Words

drilling
[noun]
Synonyms: exercise, drill, practice

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

drilling noun. ['drɪlɪŋ] M17.
[Alt. of German Drillich, earlier drilich from Latin trilix, trilic- triple-twilled, from tri- three + licium thread.]
= DRILL noun⁵.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲