drifter

تلفظ آنلاین

drifter /ˈdrɪftə $ -ər/ noun [countable]

drift :
کشیده شدن به ...، بدون برنامه مشخصی پیش رفتن
رانش، رانه، انحراف از سمتی، انحراف گلوله، انحراف مسیر، سمبه، توده باد آورده، جسم شناور، برف باد آورده، معنی، مقصود، جریان آهسته، جمع شدن، توده شدن، بی اراده کار کردن، بی مقصد رفتن، دستخوش پیشامد بودن، کامپیوتر: تغییر در خروجی یک مدار الکتریکی، معماری: یخرفت، شیمی: سوق، زیست شناسی: دریفت، ورزش: مانور اتومبیل در سر پیچ با لغزیدن به یک طرف، انحراف تیر به علت وزش باد، نظامی: میله سمبه
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
drifter
[noun]
Synonyms: wanderer, beachcomber, bum (informal), hobo (U.S.), itinerant, rolling stone, vagrant

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

drifter /ˈdrɪftə $ -ər/ noun [countable]

1. someone who is always moving from one job or place to another with no real purpose

2. a fishing boat that uses a floating net

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.