دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی dispersal )

dispersal

تلفظ آنلاین

di‧sper‧sal /dɪˈspɜːsəl $ -ɜːr-/ noun [uncountable and countable]

تفرقه، گسترش، پراکندگی، نظامی: پراکنده سازی

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» dispersal
» dispersal airfield
» dispersal area
» dispersal lays
» disperse

English Dictionary

di‧sper‧sal /dɪˈspɜːsəl $ -ɜːr-/ noun [uncountable and countable]
the process of spreading things over a wide area or in different directions:

the role of birds in the dispersal of seeds

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲