دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی desiccated )

desiccated

تلفظ آنلاین

des‧ic‧cat‧ed /ˈdesəkeɪtəd, ˈdesɪkeɪtəd/ adjective

desiccate :

خشک کردن، در جای خشک نگهداشتن، شیمی: خشکاندن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» desiccated
» desiccation
» desiccative
» desiccator
» desiderate

English Dictionary

des‧ic‧cat‧ed /ˈdesəkeɪtəd, ˈdesɪkeɪtəd/ adjective technical

1. desiccated food has been dried in order to preserve it

2. completely dry:

desiccated soil

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲