دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی constringent )

constringent

constringent adjective. [kǝn'strɪndʒ(ǝ)nt]

قابض، جمع کننده، فشاردهنده، فشاراور

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» constringent
» construable
» construal
» construct
» construct validity

English Dictionary

constringent adjective. [kǝn'strɪndʒ(ǝ)nt] E17.
[Latin constringent- pres. ppl stem of constringere: see CONSTRAIN, -ENT.]
Causing constriction.

■ constringency noun L17.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲