دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی cliquey )

cliquey ●●●○○

تلفظ آنلاین

ESL CEFR | C1

cliqu‧ey /ˈkliːki/ (also cliqu‧ish /ˈkliːkɪʃ/) adjective

دسته دسته شده

وابسته به دسته یا گروه، وابسته به جرگه

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» cliquey
» cliquish
» clitoral
» clitoral orgasm
» clitoric

English Dictionary

cliqu‧ey /ˈkliːki/ (also cliqu‧ish /ˈkliːkɪʃ/) adjective
a cliquey organization, club etc has a lot of cliques or is controlled by them – used to show disapproval

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English ▲