chock

تلفظ آنلاین

chock /tʃɒk $ tʃɑːk/ noun [countable]

گوه(goveh)، تکه چوبی که چرخ یا چلیکی را ازغلتیدن بازمی دارد، از حرکت بازداشتن، (باچوب) محکم کردن، محکم، سفت، کیپ، معماری: گوه، ورزش: قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار آزان میگذرد، نظامی: چشمی فلزی روی پل، علوم دریایی: چشمی فلزی روی پل
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
chock /tʃɒk $ tʃɑːk/ noun [countable]
[Date: 1300-1400; Origin: Probably from an unrecorded Old North French choque]
a block of wood or metal that you put in front of the wheel of a vehicle to prevent it from moving

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.