brooding

تلفظ آنلاین

brooding /ˈbruːdɪŋ/ adjective

brood :
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند، جوجه های یک وهله جوجه کشی، جوجه، بچه، توی فکر فرورف تن
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
brooding /ˈbruːdɪŋ/ adjective literary

1. mysterious and threatening:
the brooding silence of the forest

2. looking thoughtful and sad:
brooding eyes
—broodingly adverb

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.