boning

تلفظ آنلاین

boning noun. ['bǝʊnɪŋ]

bone :
استخوان
استخوان بندی، گرفتن یا برداشتن، خواستن، درخواست کردن، تقاضاکردن، حقوقی: استخوان
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
boning noun. ['bǝʊnɪŋ] L18.
[Origin unkn.]
Surveying etc. The process of judging the straightness of a surface or line by eye, as by looking along the tops of two straight edges, or along a line of poles. Freq. attrib.

[TahlilGaran] English Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.