دیکشنری آنلاین تحلیلگران ( معنی فارسی befoul )

befoul

تلفظ آنلاین

befoul verb trans. [bɪ'faʊl]

چرکین کردن، کثیف کردن، آلوده کردن

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر

به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.

See more results:

» befoul
» befriend
» befuddle
» befuddled
» befuddlement

Synonyms & Related Words

befoul
[verb]
Synonyms: contaminate, foul, pollute, malign, bespatter, blacken, defame, denigrate, slander, slur, smear, spatter, traduce

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary ▲

English Dictionary

befoul verb trans. [bɪ'faʊl] ME.
[from BE- 1 + FOUL verb.]
Make foul (lit. & fig.), cover with filth.

■ befoulment noun M19.

[TahlilGaran] English Dictionary ▲