bearings

/'berıŋz/

bearing :
سمت، یاتاقاه، تکیه گاه، بردگاه (پم)، سطح اتکا، یاتاقان سکوی اتصال، سرسره ریل، یاتاقان، طاقت، بردباری، وضع، رفتار، سلوک، جهت، نسبت، مهندسی: یاتاقان، عمران: قسمت تحمل کننده بار، معماری: بردگاه، ورزش: موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما، علوم هوایی: یاتاقان، نظامی: گرا، زاویه حامل، سمت حرکت
bearing (b) :
علوم دریایی: سمت
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
bearings
[plural noun]
position, aim, course, direction, location, orientation, situation, track, way, whereabouts

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.