bailment

تلفظ آنلاین

عقد ودیعه، امانت گذاشتن، سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست با ضمانت شخص ثالث، واگذاری، تحویل، امانت گیری، امانت داری، سمساری، کفالت، حقوقی: تحویل جنس، بازرگانی: رهایی به قید ضمانت
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
bail·ment (bālmənt)
n.
The process of providing bail for an accused person.
The act of delivering goods or personal property to another in trust.

[TahlilGaran] American Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.