availability ●●●○○

تلفظ آنلاین

Oxford CEFR | C1

/ə'veılə'bılətı/

دسترسی
میزان در دسترس بودن، میزان آمادگی، فراهم بودن، موجود بودن، بدرد خوردن، شرط یا صفت لازم، موجود بودن، قابلیت استفاده، چیز مفید و سودمند، شخص مفید، فراهمی، کامپیوتر: دسترس پذیری، حقوقی: سهولت و امکان تحصیل اعتبار، بازرگانی: در دسترس بودن، نظامی: میزان دسترسی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
بازرگانی: موجودی، قابلیت دسترسیمهندسی: مقبولیت، دسترس پذیری، کامپیوتر: سهولت و امکان تحصیل اعتبار، حقوق: میزان در دسترس بودن، میزان آمادگی زمان تعمیر ناو، زمان آمادگی، میزان دسترسی، نظامی: موجود بودن، در دسترس بودن، اقتصاد: قابلیت استفاده، چیز مفید و سودمند، شخص مفید، دسترسی، فراهمیزیست شناسی: درجه فراهمی، می توان آن را با قابلیت هضم برابر دانست که بیشتر در مورد ویتامینها و مینرالها به کار می رود

[TahlilGaran] Persian Dictionary

availability
[noun]
Synonyms: accessibility, attainability, handiness, readiness

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

See main entry: available

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English

availability
noun
ADJ. easy, ready the easy availability of many illegal drugs
general, wide, widespread | greater, increased | limited | land, staff, ticket, etc.
VERB + AVAILABILITY check, ensure Before travelling we must ensure the availability of petrol and oil.
increase | reduce, restrict They want to restrict the availability of abortion.
PHRASES subject to availability All holiday bookings are subject to availability.

[TahlilGaran] Collocations Dictionary


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.