augmentation

تلفظ آنلاین

افزایش نیروی جلوبرنده با وسایل کمکی از جمله پس سوز، تقویت کردن، تکمیل کردن، افزایش، اضافه، بازرگانی: ازدیاد، علوم هوایی: افزایش، نظامی: واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
augmentation
[noun]
Synonyms: accompaniment, complement, enhancement, enrichment, addition, accession, accretion, increase, increment, raise, rise
Contrasted words: subtraction
Related Words: adjunct, annex, attachment, fixture, reinforcement, bonus, boot, extra, plus

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

See main entry: augment

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.