amplitude

تلفظ آنلاین

amplitude /ˈæmplətjuːd, ˈæmplɪtjuːd $ -tuːd/ noun [uncountable]

دامنه (نوسان)، فزونی، فراخی، فراوانی، استعداد، میدان نوسان، فاصله زیاد، دامنه، بزرگی، درشتی، انباشتگی، سیری، کمال، مهندسی: دامنه، کامپیوتر: دامنه، مهندسی: دامنه، شیمی: شناسه، روانشناسی: دامنه، نجوم: دامنه، علوم هوایی: دامنه
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: دامنه، کامپیوتر: دامنه، شناسه، شیمی: دامنه، نجوم: دامنه، نوسان، : علوم مهندسی: میدان نوسان، دامنه، هواپیمایی: دامنه، روانشناسی: دامنه، مهندسی: فزونی، دامنه، فراخی، فراوانی، استعداد، میدان نوسان، فاصله ی زیاد، دامنه، بزرگی، درشتی، انباشتگی، سیری، کمالدامنه، کامپیوتر: دامنه، شناسه، شیمی: دامنه، نجوم: دامنه، نوسان، : علوم مهندسی: میدان نوسان، دامنه، هواپیمایی: دامنه، روانشناسی: دامنه، مهندسی: فزونی، دامنه، فراخی، فراوانی، استعداد، میدان نوسان، فاصله ی زیاد، دامنه، بزرگی، درشتی، انباشتگی، سیری، کمالکامپیوتر: دامنه

[TahlilGaran] Persian Dictionary

amplitude
[noun]
Synonyms: size, bigness, greatness, largeness, magnitude, sizeableness, breadth, comprehensiveness, fullness, scope, wideness, expanse, distance, expansion, space, spread, stretch
Antonyms: narrowness, straitness, limitation
Contrasted words: closeness, limitation, restriction, straitness, circumscription
Related Words: bigness, greatness, largeness, capaciousness, commodiousness, roominess, spaciousness

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

amplitude /ˈæmplətjuːd, ˈæmplɪtjuːd $ -tuːd/ noun [uncountable]
[Date: 1500-1600; Language: French; Origin: Latin amplitudo, from amplus; ample]
technical the distance between the middle and the top or bottom of a wave such as a sound wave

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.